خلق و خوی محمدی را فراگرفته و به آن عمل کنیم
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۰۹۳۱۲
ایسنا/خراسان رضوی یک قرآنپژوه و مترجم قرآن کریم گفت: پیامبر (ص) مردی با آن عظمت در اوج قدرت چنان در محراب عبادت میگریست که آوای سینه او در نیمه شب همچون جوشش دیگ بر روی آتش بود.
محمود مهدوی دامغانی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: در نخستین سورهای که خداوند بر حضرت ختمی مرتبت نازل کرده، بشریت را از طاغوت شدن، سخت برحذر داشته است و فرموده است «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ؛ بخوان به نام خدایی که خلق را آفریده است و خدای تو سخت گرامی است مبادا خود را بی نیاز فرض کنید که طاغوت میشوید».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی اضافه کرد: استاد ادب فارسی، احمد احمدی بیرجندی در راستای بازتاب مدایح پیامبر(ص) که در زبان و ادب فارسی گفته شده است، کوتاهی نکرده و در یک جلد کتاب به صورت مفصل به جمعآوری اوصاف پرداخته و بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی در سال ۷۲ آن را چاپ کرده است.
مهدوی دامغانی بیان کرد: مدایح نبوی در این کتاب از زمان فردوسی تا زمان دیگر ناموران از جمله اقبال، ملکالشعرای بهار و ... آورده شده و هر یک به میزان سرسپردگی، عرض ادب به پیشگاه حضرت محمد(ص) غنیمت شمردهاند. امید است تا حدودی خلق و خوی محمدی را فراگیریم و عمل کنیم، چراکه دانشی ارزنده است که به زیور عمل آراسته شود.
این قرآنپژوه و مترجم قرآن کریم گفت: اوصاف پیامبر(ص) در سوره احزاب نقل شده و خداوند میفرماید «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا؛ ای پیامبر ما تو را گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستادیم» و «وَدَاعِیًا إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِیرًا؛ و دعوتکننده بهسوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک».
مهدوی دامغانی اظهار کرد: بزرگواری حضرت ختمی مرتبت(ص) در شیوه عملی ایشان و در دوران اوج قدرت وی با گروهی از بانوان که به گردن ایشان حق داشتند در آثاری که در سده سوم هجری نوشته شده است از جمله سیره ابن هشام دیده میشود که همواره برایم آموزنده بوده است و کوششی که در نویسندگان اسلامی از سده نخست برای ضبط جزئیات زندگی حضرت پیامبر(ص) دیدهام برای هیچیک از انبیاء ندیدهام، حتی لالایی حلیمه سعدیه برای پیامبر(ص) در سیره ابن هشام ضبط است.
وی افزود: هنگامیکه رفتار حضرت ختمی مرتب(ص) را نسبت به خواهر رضاعی خود و به کنیز ابولهب که چند روزی به حضرت شیر داده میخوانیم لذت میبریم، مردی که فاتح است چگونه با ثویبه، کنیز ابولهب که در هنگام ولادت پیامبر(ص) به ایشان شیر داده است به لحاظ عاطفی و مالی از ایشان حمایت میکردند که این رفتار پیامبر(ص) در برابر حلیمه سعدیه که دایه ایشان بوده نیز نمایان است.
مهدوی دامغانی اظهار کرد: پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه حلیمه سعدیه درگذشته بود و خواهر رضاعی حضرت به نام شیما در سال هفتم هجرت که پیامبر(ص) در اوج قدرت است و آن هنگام که لرزه بر اندام سلاطین زمان انداخته است را به عنوان اسیر نزد وی آوردند پیامبر(ص) برای یک لحظه نگریست و دید خواهر رضاعی ایشان است، سپس از جای برخواست و اظهار محبت و عنایت به ایشان کرد.
وی افزود: در آن زمان بود که پیامبر(ص) فرمود «میل داری با احترام در کنار ما زندگی کنی یا به صحرا برگردی» که شیما گفت «با اجازه شما به وطن باز میگردم»، لذا پیامبر(ص) برای ایشان مقرری تعیین فرمودند و به وی چندین گوسفند برای تأمین زندگی دادند و لذا باید این شیوه از سیره پیامبر(ص) را آموخت.
مهدوی دامغانی ادامه داد: خداوند فرموده است «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ؛ ما تو را مهرورزی برای عالمیان قرار دادیم» و از وجود مقدس پیامبر(ص) جز این انتظاری نیست که ایشان معلم همه ماست.
وی با اشاره به جزئیاتی از زندگی پیامبر اعظم(ص) افزود: چنین مردی با آن عظمت و در اوج قدرت چنان در محراب عبادت میگریست که آوای سینه او در نیمه شب همچون جوشش دیگ بر روی آتش بود و وقتی به ایشان عرضه میداشتند مگر نه اینکه خداوند در قرآن به شما نوید داده که تمام کوتاهی شما را بخشیده و فرموده است «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُّبِیناً لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُّسْتَقِیماً وَیَنصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً؛ همانا ما گشایش آشکاری را برای تو پیش آوردیم تا خداوند برای تو گناهِ پیش و پس (از هجرت را که کفّار مکّه به تو نسبت می دهند) ببخشد و نعمتش را بر تو تمام کند و تو را به راه راست هدایت نماید و خداوند تو را با پیروزی شکست ناپذیری یاری کند».
مهدوی دامغانی اظهار کرد: حضرت در قبال این سخنان میفرماید «در قبال این عنایت خدا بنده سپاسگزار نبودم». چنین مردی که بر اساس نص صریح قرآن منافع بسیاری از سرزمینها در ملکیتش بود تا بین مسلمین تقسیم کند با این وجود از این جهان فانی میگذرد و جز موقوفات از او چیزی باقی نمیماند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری بعثت پیامبر ص پيامبر اكرم ص قرآن کريم استانی اجتماعی دهه فجر 1402 استانی اقتصادی انتخابات ۱۴۰۲ مهدوی دامغانی پیامبر ص اوج قدرت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۰۹۳۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خداوند برای انسانها رستگاری میخواهد
از سلسله جلسات تدبر در سوره «رعد» که از سوی مدرسه دعا و نظامسازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران برگزار میشود، شب گذشته یکشنبه 16 اردیبهشت در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد. طی آن هانی چیتچیان با اشاره به آیات 11 تا 15 این سوره مبارکه، دلایلی متقن در باب ولایت الهی و اینکه تنها ولایت خداوند و هر آن کس که ولایت او از جانب خدا تأیید شده است، وسیلهای برای رستگاری و کمال انسان است، به میان میآورد.
در بخشی از آیه 11 سوره مبارکه «رعد» چنین بیان میشود که «... إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّیٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ...»(یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را به سوی بلا، نکبت، شکست و شقاوت تغییر نمیدهد تا آن که آنان آنچه را از صفات خوب و رفتارشایسته و پسندیده در وجودشان قرار دارد به زشتیها و گناه تغییر دهند) از معنای این فراز از آیه مشخص میشود که هر جامعهای سهمی از رشد و هدایت دارند و این امر به شکل پیشفرض برای آنها تعیین شده است به این معنی که خداوند برای همه انسانها با هر ظرفیت و جایگاهی چیزی غیر از فلاح و رستگاری نمیخواهد حال آن که عدهای اصرار به آن دارند تا با تغییر سرنوشت خود آن را به سمت زشتی و شقاوت منحرف ساخته و تغییر دهند.
بر این اساس مبنای آفرینش الهی بر پایه هدایت انسان استوار است و اینگونه نیست که خداوند حتی با لحظهای رها کردن انسان، موجبات لغزش و به ورطه ضلالت و گمراهی افتادن او را فراهم سازد؛ به زبانی عامیانه تنظیمات کارخانهای آفرینش انسان بر مدار هدایت و ارزانی ساختن مواهب و نعمات الهی مقرر شده است و البته چه بسا در طول تاریخ بشریت اقوامی بوده و هستند که درصدد برهم زدن و خراب کردن این قانون الهی بوده و سعی در تغییر آن داشتهاند.
براساس آنچه که قرآن به آن اشاره دارد، چه بسیار اقوامی که سعی در برطرف ساختن زندگی هدایتگر و سعادتمند از خود داشته و راه ضلالت و گمراهی را در پیش کشیدند، همچوم قوم «ثمود»، «اسرائیل» و «لوط» و وقتی صحبت از قوم میشود، یعنی تشکلی که بر انجام کاری و فعلی مشترک اجماع دارند. این تعبیر با عبارت امت که هدف و سرانجامی مشترک را برای خود تعیین کرده و به سمت آن پیش میروند، متفاوت است.
به بخش دیگری از آیه 11 این سوره توجه کنید: «... وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ...»(و هنگامی که خدا نسبت به ملتی آسیب و گزند بخواهد [برای آن آسیب و گزند] هیچ راه بازگشتی نیست؛ زیرا برای آنان جز خدا هیچ یاوری نخواهد بود) با دقت در این فراز، متوجه میشویم که حتی اگر قرار باشد بر قومی مورد و پیشامد ناگوار و سوئی وارد شود آن نیز از اراده خداوند ناشی میشود. در نتیجه اینگونه نیست که حتی به فرض قومی راه انحراف و نگونبختی را برای خود انتخاب کرده باشد، خداوند نیز رأی و نظرش بر این باشد، بلکه ممکن است به آن قوم مهلتی برای جبران اشتباه و خطایش را بدهد. این امر از جمله اوصاف صبور و بخشندگی خداوند است و نکته جالب توجه اینکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز به این امر صحه گذاشته است.
در روایات زیادی از معصوم(ع) این امر نیز مشهود است که خداوند به محض مشاهده ارتکاب بندگان به عمل خیر و صلاح، فوراً به ملائک خود فرمان به ثبت و نگهداری آن را میدهد، حال آن که در مورد انجام عمل ناشایست تعللی در ثبت و ضبط اعمال دارد تا فرد یا قوم مرتکب درصدد جبران برآمده یا از کرده خود پشیمان شوند و توبه کنند.
اما سرآخر همه اینها برای اثبات یک مفهوم راستین و حقیقی است و آن اینکه انسان به غیر از خدا ولی و سرپرستی ندارد و سرپرستی اگر به ابنای بشر در طول تاریخ سپرده شده باشد، تنها آن قسم از آن موجه و قابل قبول است که مورد تأیید و تأکید خداوند قرار گرفته باشد. همچنانکه که ما در مقابل ولایت خیر و حق، ولایت کفر و شرک را نیز داریم و در هر دو جبهه نیز پیروانی وجود دارند، اما تفاوت فاحشی میان آنها قابل مشاهده است.
به آیه 12 سوره «رعد» میرسیم که میفرماید: «هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ» و البته بعد هم متوجه آیه 13 میشویم که در آن آمده است: «وَیُسَبِّـحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ» در این دو آیه صحبت از رعد و برق است. منظور از برق همان زخمه نوری است که به واسطه برخورد دو ابر باردار، آسمان را روشن میکند و منظور از رعد نیز صدای نسبتاً مهیبی است که کمی نگرانی و ترس را نیز به دنبال میآورد. اما برای چه این مثال در این بخش از سوره «رعد» آمده است؟
در بخشی از آیه 12 این سوره رعد و برق آسمان مایه ترس و امید ذکر شده است. ترس از این ناحیه که ممکن است خطراتی متوجه انسان یا جنبندگان روی زمین داشته باشد و امید از اینکه به واسطه چنین رویداد طبیعی، شاهد بارش رحمت الهی باشیم که به واسطه آن زمین و هر آنچه در آن است، زنده و بارور میشود. چنین حالتی میان خوف و رجاء برای اثبات این نکته است که ولایت الهی بر این اساس مقرر شده است. این میتواند امری نسبی باشد به این معنا که پذیرفتن ولایت خدا حتماً با سختیها و مرارتهایی همراه است، اما در کنار چنین مفهوم در صورت صبر و مداومت انسان، پذیرش ولایت الله سویههایی به غایت نیک و خوشایند نیز دارد. اتفاقاً براساس آنچه که پیشتر اشاره شد، اراده خدا بر آن است تا انسانها ولو با داشتن لغزش و انحرافاتی به سوی کمال و رستگاری حرکت کنند.
در آیه 13 در کنار صحبت از صدای رعدی که گویی از آن تعبیر همه کائنات به جهت تسبیح خداوند برای ارزانی داشتن همه مواهب و نعمات است، صحبت از صواعق میشود، ارتعاشی برقآسا که اگر با هر جنبندهای از جمله انسان برخورد کند، کار او را یکسره خواهد کرد. مراد از این تشبیه پذیرش ولایت خدا و غیر خداست که با وجود آنکه به فاصلهای بسیار کم از یکدیگر قرار دارند، اما در یکی رحمت و سلامت است و در دیگری فنا و نیستی و در ادامه به این نکته تأکید میشود که با وجود چنین مثال بلیغ و روشنی همچنان جمعی از افراد سر جنگ با خدا و نافرمانی از ولایت الله را دارند.
مورد دیگری که پس از پذیرش ولایت خدا مطرح است و آیه 14 این سوره به آن اشاره دارد، بحث دعوت است که میفرماید: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ» دعوت تنها از جانب خداست و هر آن کس که دعوت خدا را لبیک گوید که در امتداد ولایت الهی است، میتواند به فلاح و رستگاری برسد، هر چند که ولایت شیطان و کفر نیز دارای دعوت است و همانطور که به آن اشاره شد، آنها نیز پیروانی دارند، اما نکته جالب توجه اینجاست که ولایت کفر قادر نیست او را به هدفی مشخص و سعادتمند برساند.
وقتی دعوتی صورت میگیرد، چه از جانب حق و چه از جانب کفر، دعایی نیز به وجود میآید که به نوعی اجابت دعوت است. وقتی بنیان ولایت کفر بنیانی سست و بیپایه باشد و دعوت آن نیز با وجود همه زرق و برقش، از وجاهت برخوردار نباشد، لذا دعایی که از سوی پیروانش صورت میگیرد، قادر نخواهد بود او را به سرمنزل مقصود و هدف غایی انسانی یعنی کمال و سعادت رهنمون سازد.